فـــــریــــدون کاوه
۰۸ جــــون ۲۰۱۸



سوء استفادۀ تسلیم طلبان از نام نامی زنده یاد مجید

از چندین سال بدینسو تعدادی از افراد رجالۀ پرمدعا چه در حاشیه و یا هم در متن رژیم های مزدور ساختۀ اشغالگران  خود را وصله نموده اند تا در پرتو قوانین نافذۀ استعماری به اشغالگران سرزمین آبائی و قاتلان مردم ستمدیدۀ ما خدمت کرده و در ازای آن جائی در حاشیۀ خوان استعماری برای پسمانده خواری یافته  و بدان وسیله به حیات سیاسی نکبتبار و پرازیتی شان ادامه دهند.
این قماش که در زمان اشغال افغانستان توسط سوسیال امپریالیسم روس در شبکه های جاسوسی اجرای وظیفه می نمودند، در بسا از بمباردمان های قراء و قصبات کشور از طریق هوا و زمین با مشاوران روس و آدمکشان "خلقی و پرچمی، شریک جرم و جنایت بودند.
این جواسیس در همان  اوضاع و شرایط موقعیت خود را ارزیابی نموده برای به کجراه کشانیدن هواداران و سمپات های جنبش رهائیبخش ملی خود را اندیوال یا وطندار مجید وانمود می نمودند تا در مورد زنده یاد مجید و رفقای متهور وی اطلاعاتی کسب کنند.
در آستانۀ سقوط محتوم رژیم به جا مانده از تجاوز روس اشغالگر، این عده صاحب پوسته، کندک و قرارگاه گردیده و هم  امکانات مالی به دست می آورند و همزمان با این  زمینه های رابطه گیری با شورای نظار و سائر تنظیم ها را برقرار می نمودند و گزارشات سامائی ها و دیگر فعالان جنبش انقلابی   را هم به روس ها  وهم به دهارۀ دزدان تنظیمی ارائه می نمودند.
هدف این قماش افراد از این از این تلاش ها، کسب امکانات، زدن حریف  و رسیدن به جاه و مقام و دریاف جیفه ای از ته مانده های خوان استعمار ــ ارتجاع بود.
متجاوزان و استیلاءگران استعمارگر و امپریالیست های اشغالگر بار بار به سرزمین ما هجوم آوردند، شکست خوردند و در وضعیت اسفباری سرزمین ما را ترک گفتند. همچنان رژیم های ستمگر مزدور استعمارگران به سرنوشت اربابان شان دچار شده و  به دنبال ایجادگران خود رفته اند، اما تسلیم طلبانی که تبر دشمن را دسته شده اند، به سزای اعمال میهن فروشانه و انقیاد طلبانۀ شان نرسیده و به جای آن فرهنگ معافیت خیانتکاران به مادر وطن، جنایت در حق مردم و خدمت به اشغالگران در پناه حمایت اشغالگران جدید، رونق یافت.
تسلیم شده ها با آمدن اشغالگران امریکائی و متحدان شان هار تر شده و از بابت اعمال جاسوسی خویش به خود بالیده و خود را کاندید به اصطلاخ پوست پارلمانی می نمایند، نشریه به چاپ می رسانند و صاحب دفتر و دیوانی می شوند. این فرومایگان در موقعیت جدید پیش آمده، چند تن افراد دلقک را به دور خود جمع می نمایند و ضمن ابراز انزجار از کار های "مرغانچه ئی"، کمیته های دفاع از "معلولین و شهداء" می سازند وعکس های شهداء را به در و دیوار نصب می نمایند و می گویند که چنین جرئت را در طول تاریخ کسی نکرده است. از این فعالیت های کاسبکارانه و تجارت بر سر نام و اعتبار جانباختگان انقلابی سامائی و غیرسامائی فلم برداری نموده و در ازای این کار و اجراآت خویش از منابع مغرض استخباراتی و غیراستخباراتی بیرونی پول و اجرت دریافت نموده  و با این کار شان، بر پاکباختگان خوشنام  و وارسته و بستگان آنان منت نیز می گذارند.
زمان می گذرد و تسلیم شده ها بر وفق رنگ زمانه و رونق بازار، لباس محلی گرائی، قوم پرستی و منطقه بازی به تن می کنند. این ریاکاران عکس های مجید بزرگ و سائر یاران وی را از طریق فیسبوک در ردیف عکس های جنایتکاران اخوانی  و مهره های شناخته شده و مرموز استعمارگران دیروزی و امروزی و منحرفانی همچون حبیب الله کلکانی، مسعود، عبدالرحمان سیدخیلی، داؤود داؤود، بدخشی، عطاء نور مافیا و غیره تاجیک تباران قرار داده و بدین ترتیب  زنده یاد مجید را تا سطح جلادان اخوانی دیروزی، دزدان و شاکیان ستم و قوم پرستان تفرقه افگن امروزی پائین آورده و از وی در ردیف آن دغلبازان تاریخ به گونۀ محلی گرایانه دفاع می نمایند. چیزی را که مجید بزرگ هرگز نمی پذیرفت و از آن نفرت داشت، به وی نسبت داده و او را بدان متهم می نمایند.
قماش های مختلف تسلیم طلب سوء استفاده کننده از نام و اعتبار مبارزاتی مجید و سائر سرفرازان نامدار انقلابی کشور در داخل و خارج، نه از روی بی شعوری، بلکه به طور عمدی و دقیقاً تبهکارانه این سودجوئی را انجام داده اند.
آن ها تفاوت میان تفکر وعمل مجید و پیروان مکتب اخوانیت و سائر ستمزده های منحرف را می دانند  که از زمین تا به آسمان فاصله  دارد. مگر همین احمد شاه مسعود نبود که بیشتر از ۱۲۰ تن از افراد منسوب به سازمان  مجید را در چاه کوه آهو در پنجشیر سلاخی نمود؟ مگر همین مسعود نبود که جبهات سامائی ها را در پنجشیر، اندراب، پروان، کاپیسا، کوهدامن، کوه صافی، شولگرۀ مزار... با همدستی اشغالگران روسی و دستگاه جهنمی خاد مورد یورش از طریق  زمین وهوا قرار دادند؟ مگر به دستور مسعود جلاد نبود که سرمعلم عبدالحی جمعیتی در نهرین انجنیر سرور را به همراه۲۱ تن از رزمندگان سیاسی و توده ئی ساما پس از وثیقۀ قرآن، نامردانه در محاصره گرفته و تیرباران کرد؟
آیا همین مسعود نبود که با همدستی و زمینه سازی تسلیم شده های خیانت پیشۀ تشنۀ ثروت، ۳۲ تن از کادر های ورزیده و رزمندگان ساما را در سانحۀ هوائی سقوط طیاره بر فراز تنگی تاشقرغان با همه مسافران و خدمۀ طیاره (جمعاً ۱۵۰ نفر) با انفجار بمب جابجا شده، در هوا منفجر کرد؟
حال چگونه تسلیمی ها با اغواءگری و فریب دادن مردم، تصاویر  زنده یاد مجید را با تصاویر مسعود قاتل سامائی ها و سائر رهزنان  در یک ردیف قرار می دهند؟ آیا این ها از تباین جهان نگری و گسترۀ فکری جاودان نام مجید با پیروان اخوانی و اسلامگرای مکتب سید قطب که مثل خود این بوقلمون های تسلیم شده به استعمار و ارتجاع، فرصت طلبانه به اقتضای زمان رنگ می گیرند و رنگ می بازند، اطلاعی دارند؟
مجید آن عاشق رهائی ملی و اجتماعی زحمتکشان کجا و آن جلادان، گمراهان و دزدان خادم درگاه استعمار کجا!
مجید و همرزمانش به عنوان شخصیت های فراقومی و فرامحلی اندیشه و سودای رهائی انسان های مظلوم و ستمکش کشور شان از هر قوم و ملیتی را از بند استعمار و ارتجاع در سرمی پروریدند و خواهان استقلال ملی، ترقی و پیشرفت اجتماعی، برابری و رفع تبعیض و ستم در کشور شان بوده و همگان با تلاش ها برای رهائی تاریخی ستمکشان و خلق های تحت ستم جهان می رزمیدند. مجید بزرگ و سائر انقلابیون کشور ما انسان های جامعۀ ما را نه از نگاه رنگ پوست، قیافه، تعلق قومی ــ زبانی، سمتی و مذهبی؛ بلکه از لحاط موقعیت اجتماعی شان  در نظام تولیدی و مالکیت رده بندی نموده و در طبقات حاکم و محکوم، استثمارگر و استثمارشونده و ستمگر و ستمکش متعلق می دانستند. مجید و یاران جانباخته اش در طول زندگی درخشان مبارزاتی خویش دروازه هیچ استعمارگری را دق الباب ننموده و دست نگری و تکدی را ننگ و عار می دانستند.
مسعود جلاد و اوباشان جمع شده در دار و دستۀ اخوانی اش با تحجر و رجعت گرائی الفت دیرینه داشته، در وطن فروشی ید طولا داشته و  دشمن داعیۀ روشنفکری، ترقی و روشنفکران بودند  و در قتل عام روشنفکران مترقی، ملی گرا و انقلابی دست کمی از جلادان "خلق و پرچم" نداشتند. مسعود جلاد و مفتن با تمام قدرت های متجاوز و مغرض استعماری و ارتجاعی در سرکوب خلق و تاراج داشته های ملی مردم فقیر و دربند کشور ما همکاری و همیاری داشت.
قرار دادن مجید بزرگ در قطار حبیب اللله کلکانی، مسعود  و سائر رهزنان تاریخ توسط تسلیمی ها در نمایش های فیسبوکی، جفای بزرگی در حق زنده یاد مجید، جانبازان انقلابی و راهیان استوار راه آن شخصیت انقلابی می باشد.  جعلکاران تسلیم شده به استعمار و سوء استفاده کنندگان از نام آوری و اعتبار مبارزاتی مجید و مجیدگونه ها با هر نیت و انگیزۀ غیرمبارزاتی و ناشریفانۀ شان، چه امروز و چه فردا مورد  محاسبۀ نیرو های انقلابی  و تاریخ قرار خواهند گرفت.
مجید و یاران صدیق و استوار وی هیچگاهی در متن و یا هم در حاشیۀ رژیم های وابسته و مزدور قرار نداشتند؛ و مداحی آن ها را خیانت به توده های تحت ستم می دانستند. آنان از لحاظ فکری ــ سیاسی در تقابل با افکار و اندیشه های ارتجاعی و محافظه کار توجیه گر سلطۀ سیاسی و اقتصادی نیرو های سیاسی و طبقاتی حاکم بوده اند. مجید و یاران صادق وی با تکیه بر آگاهی و خرد پویا به جنگ استعمار ــ ارتجاع  و اندیشه های ارتجاعی رفته وعلیه آن رزمیده اند.
تسلیم طلبان از لحاظ شخصیتی افرادی اند ناکام، هرزه، مردم فریب و استفاده جو و عقده ئی. اینان به منظور بهره جوئی از هر موقعیتی فرصت طلبانه دست به محلی گرائی و منطقه پرستی زده و از نام منطقه، سمت و قوم استفاده ابزاری  می کنند. این سوء استفاده کنندگان از نام و نام آوری مجید، در عین حال خود را مجاز می شمرند تا دروازۀ هر قدرتمند  و زورگوی محلی چون امان الله گذر، داؤود کلکانی گلبدینی و هر ستمگر و خائن دیگری را... دق الباب نموده و کاسۀ گدائی دست داشتۀ شان را پیش کنند.
این عده افراد بدنام و ابن الوقت هیچ نوع تمایل وعلاقه ای به مجید و ساما نداشته، به دستور شبکه های جاسوسی، از دیر زمانی مصروف شناسائی فعالان منسوب به ساما و سائر سازمان های انقلابی  بوده و می خواهند با طرح  و تعمیل طوطئه های رنگارنگ خویش آن ها را فرسوده و مصروف ساخته و تاریخ یک مبارزه را به همراه شخصیت های خوشنام و بلند آوازۀ اش به لجن بکشند.
در این شبانه روز که مردم غیور افغانستان به تحریم ثبت نام برای اشتراک در مضحکۀ انتخابات پارلمانی رژیم مزدور استعمار پرداخته و آن را تحریم کردند، برخی از  این دلقکان تسلیم طلب و فرومایه خود را کاندید غلامی و مزدوری امریکای اشغالگر و متحدان آن نموده و برای  آمادگی به پادوی به استعمار و اطاعت برده وار از اوامر باداران اشغالگر شان، تذکره جمع آوری می کنند.
سرزمین ما از مدت ها بدین طرف تحت سیطرۀ اشغالگران امپریالیستی چندی در رأس امریکای جنایتکار قرار داشته وهر روزه مردم ما را توسط طیارات بمب افگن در روستا ها و با انفجار و انتحار مزدوران در شهر ها از بین می برند. اشغالگران کشور ما و قاتلان مردم اسیر ما در عین کشتار مظلومان کشور ما با بمب و راکت، برای شکستاندن روحیۀ مقاومت جویانۀ مردم سلحشور این سرزمین، از سلاح کشندۀ فقر و بیکاری و ناامنیتی نیز استفاده می برند تا مردم را یا به انقیاد و تسلیم در برابر ارادۀ زورگوی و جابر استعماری و یا به ترک کشور و مهاجرت اجباری وادار سازند.
مردم افغانستان در طول تاریخ شورانگیز خویش همیشه در مقابل اجنبی و اجنبی پرستان قرار گرفته و این بار نیز ابر های تیره و تار گسترانیده شده توسط اشغالگران و مزدوران بومی شان در فضای کشور چند صباحی بیش نخواهد پائید. سرانجام با وزیدن تند باد های مخالف، اشعۀ گرمابخش آفتاب جهانتاب از ورای پاره های زایل شونده و گریزان ابرها بر این دشت و دمن و انسان های کرخت و سرما زدۀ آن خواهد تابید.

زمستان رفتنی است و بهار آمدنی! این استعمارگران و نیرو های کهن تاریخ اند که می آیند و می روند، آن چه در این میان جاودانی و ماندگار است، عبارت است از افغانستان، مردم آن و نیرو های بالندۀ تاریخ. با طرد سیطرۀ جابر استعماری و به زیر کشیدن ارتجاع از اورنگ سلطه گری است که معامله گران، جاعلان، نیرو های تسلیم طلب، انقیاد طلب و دمساز با استعمار و ارتجاع نیز به مانند ولینعمتان شان مفتضح شده و به جایگاه بایستۀ شان که همانا زباله دان تاریخ است، خواهند پیوست!

به امید چنین روزی که هرگز دور مباد!